مجله اینترنتی ALL Things 4U همه چیز از همه جا برای شما
صفحه اصلی |
تماس با من |
| ||
|
چهره علی "... چهرهی "علی" در روشنایی، زیبا و خدایی است.
به تو و من، بیمذهب و مذهبی، هر دو، علی را در تاریکی نشان دادهاند..."
همان رستم خودمان "... این علی که شما وصفش میکنید همان رستم خودمان است که آرایش اسلامیاش کردهاید! این علی شما به درد صوفیها و پهلوانها میخورد و سمبل زورخانه و خانقاه شده است!
این علیای نیست که من به او معتقدم، علی من آن علی است که در درون جامعه اسلامی، با منافق ستمکار، خواجه برده فروش و پارچهورمال و استثمارگر، هر چند مسلمان هم باشد، به خاطر اسلام مبارزه میکند. و او مردی است که چهار هزار نفر مقدس دعاخوان نالان در پیشگاه خداوند را، که جای سجده در پیشانیشان نمایان است و در میانشان حافظ قرآن بسیار، یک جا با شمشیر نابود میکند. چه کسی جرئت این کار را داشت و دارد؟!..."
درد علی "... درد علی دو گونه است :
یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقاش احساس میکند. اما، این درد علی نیست. دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آنرا نمیشناسیم!! باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را… که علی درد شمشیر را احساس نمیکند. و...ما... درد علی را احساس نمیکنیم..."
سکوت مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟
باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید ؟ او با علی آشناتر است اسلام شناسی ، ص ۵۸۷ سخن گفتن درباره علی (ع) بینهایت دشوار است، زیرا به عقیده من، علی (ع) یك قهرمان یا یك شخصیت تاریخی تنها نیست. هر كس درباره علی (ع) از ابعاد و جهات مختلف بررسی كند، خود را نه تنها در برابر یك فرد، یك فرد برجسته انسانی در تاریخ میبیند، بلكه خود را در برابر معجزهای و حتا در برابر یك مساله علمی، یك معمای علمی «این خلقت» احساس میكند. بنابراین درباره علی (ع) سخن گفتن برخلاف آنچه كه در وهله اول به ذهن میآید، درباره یك شخصیت بزرگ سخن گفتن نیست، بلكه درباره معجزهای است كه به نام انسان و به صورت انسان در تاریخ متجلی شده است.
علی (ع) یكی از شخصیتهای بزرگی است كه به نظر من بزرگترین شخصیت انسانی است (پیغمبر (ص) را باید جدا كرد كه رسالت خاصی دارد) كه از همه وقت، امروز ناشناخته میبود، بدشناختهتر است كه كیست، محققین او را برای اولین بار میشناختند. گاه علی (ع) را كه توی این جنگها یك قهرمان شمشیرزن است، توی شهر یك سیاستمدار پرتلاش حساس است و توی زندگی یك پدر و یك همسر بسیار مهربان و بسیار دقیق است و یك انسان زندگی است و در همه ابعادش میبینیم، تاریخ میگوید، تنها در نیمه شبها، توی نخلستانهای اطراف مدینه میرفته و نگاه میكرده كه كسی نبیند و نشوند و بعد سر در حلقوم چاه فرو میبرده و مینالیده! هرگز، من نمیتوانم قبول كنم كه رنجهای مدینه و رنجهای عرب و جامعه عرب و حق جامعه اسلامی و حتا یارانش، این روحی را كه از همه این آفرینش بزرگتر است وادار به چنین نالیدنی بكند، هرگز! درد علی (ع) خیلی بزرگتر است و آن درد خیلی باید درد نیرومندی باشد، كه این روح را این اندازه بیتاب بكند! مسلما این همان درد انسانی است كه خود را در این عالم زندانی میبیند، انسانی است كه خود را بیشتر از این عالم میبیند و احساس خفقان در این عالم میكند. مسلما هر كسی كه انسانتر است، پیش از آنچه هست در خود نیاز احساس میكند، انسان است، این است كه میبینیم علی (ع) قهرمان متعالی سخن گفتن و زیبا سخن گفتن و پاك سخن گفتن است، نمونه اعلا و متعالی شهامت و گستاخی در جنگ است، نمونه عالی پاكی روح در حد اساطیر و تخیل فرضی انسان در طول تاریخ است، نمونه اعلای محبت و رقت و لطافت روح است، نمونه عالی دوست داشتن در حد نمونههای اساطیری است، نمونه عالی عدل خشك دقیقی است كه حتا برای مرد خوبی مانند عقیل ـ برادرش - قابل تحمل نیست، نمونه اعلای تحمل است در جایی كه تحمل نكردن، خیانت است و نمونه اعلای همه زیباییهایی است و همه فضایلی است كه انسان همواره نیازمندش بوده و ندانسته. علی (ع) نه تنها امام است، در طول تاریخ هیچ شخصیتی با این امتیاز را نداشته كه یك خانواده امام (ع) است، یعنی خانواده اساطیری است، خانوادهای كه پدر علی (ع) است، مادر زهرا (س) است، پسر آن خانواده حسین (ع) [و حسن (ع)] است و دختر آن خانواده زینب (س) است. چهرهایی كه میخواهم، در قرن بیستم، به عنوان سمبل و تجسم یك ایدئولوژی مطرح و عنوا كنم، دارای این خصوصیات است. البته این كاملترین خصوصیاتش نیست، اما اساسیترین آنهاست علی (ع) نخستین نسل در انقلاب اسلامی، علی (ع) در خانه پسرعمو، رابطه متقابل پیغمبر (ص) و علی (ع)، علی (ع) مظهر جهاد و رهبری جنگ، علی (ع)، مرد سیاست و مسؤولیت اجتماعی، علی (ع) مرد كار یدی، كشاورزی و تولید، علی (ع) مظهر نثر و شعر علی (ع) بهترین سخنور و سخنگو، علی (ع) فیلسوف، علی (ع) مظهر بینشها و ابعاد متضاد، علی (ع) زهد انقلابی و عبادت، تكیه بر عدالت، علی (ع) تساوی در مصرف، علی (ع) امام و مظهر حقیقتها و ارزشها، علی (ع) نفی مصلحت به خاطر حقیقت، نفی شخصیت، علی (ع) انساندوستی. درد علی (ع) دو گونه است: یك درد، دردی است كه از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میكند و درد دیگر دردی است كه او را تنها در نیمههای شب خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه كشانده ... و به ناله درآورده است ... ما تنها بر دردی میگرییم كه از شمشیر ابن ملجم در قرق سرش احساس میكند. اما این درد علی (ع) نیست، دردی كه چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است كه ما آن را نمیشناسیم! باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را كه علی (ع) درد شمشیر را احساس نمیكند و ... ما درد علی (ع) را احساس نمیكنیم. ما ملتی كه افتخار بزرگ انتصاب به علی (ع) و مكتب علی (ع) را داریم و این بزرگترین افتخار تاریخی است كه میتواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترین سرمایه، امیدی است كه میتواند به وسیله آن نجات پیدا كرده، به آگاهی، بیداری، حركت و رهایی برسد، اما در عین حال میبینیم كه با داشتن علی (ع) و با داشتن «عشق به علی» هم نرسیدهایم! در صورتی كه «شیعه علی (ع) بودن» از «چون علی (ع) عمل كردن» شروع میشود و این مرحلهای است پس از شناخت و پس از عشق. بنابراین ما یك ملت «دوستدار علی (ع) » هستیم، اما نه «شیعه علی (ع) »! چراكه شیعه علی (ع) همچنان كه گفتم علی (ع) وار بودن، علی (ع) وار اندیشیدن، علی (ع) وار احساس كردن در برابر جامعه، علی (ع) وار مسؤولیت احساس كردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، علی (ع) وار زیستن، علی (ع) وار پرستیدن و علی (ع) وار خدمت كردن است شریعتی و غدیـــر " و این است که ائمهی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تناند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمیشد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه میدادند، بیشک غیبت امام آخرین نیز روی نمیداد، زیرا فلسفهی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی میکرد و مسئولیت رهبری را ادامه میداد و پایان میگرفت. آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... میبود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی. پس از پیغمبر باید وصایت عمل میشد و امامت، رسالت امتسازی پیغمبر را ادامه میداد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه میشد. اما فاجعهای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد. اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود. این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم. این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری. و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت. خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفهی تاریخ تغییر کرد. "
علی، حقیقتی بر گونه اساطیر "... علي ، رب النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداست ها ، زيبايي ها و احساس هاي مطلق است. ازآن گونه مطلق هايي كه بشر همواره دغدغه ديدن و پرستيدنش را داشته ، وهرگز نبوده ، ومعتقد شده كه ممكن نيست دركالبد يك انسان تحقق پيدا كند ، و ناچار ، مي ساخته است.
علي در همان حد مطلقي كه پرومته در اساطير ، روح تشنه و محتاج انسان را از فداكاري اشباع مي كرده ، و دموستنس از قدرت و صداقت و لطف سخن، و هركول از قدرت و نيرومندي جسم ، و خدايان ديگر از نهايت رقت و محبت و لطافت روح ، همه را در يك رب النوع جمع مي كند . علي ، نيازهاي را كه در طول تاريخ، انسان ها را به خلق نمونه هاي خيالي ، و به ساختن الهه ها و رب النوع های فرضی می کشانده ، در تاریخ امروز اشباع می کند. و از همه شگفت همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره ها و رب النوع ، حتی فرضی ، قابل جمع نیست ، در یک اندام عینی جمع کرده است. جنگ هایش را ملاحضه می کنیم و او را مانند یک رب النوع اساطیری می یابیم که با خون ریزی و بی باکی و نیرومندی شدید در حد مطلق پیکار می کند. به طوری که نیاز انسان را به داشتن و بودن یک احساس قدرت مطلق بشری، سیراب میکند. و در کوفه ،در برابر یک یتیم ، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رفیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد. و در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و خشونت به خرج می دهد. که مظهر خشونت شمشیر است . و شمشیرش ( ذوالفقار) مظهر برندگی و خون ریزی و بی رحمی نسبت به دشمن در مبارزه است. و در داخل ، از این نرمتر، و از صمیمی تر ، و از این پرگذشت تر پیدا نمیشود. در جای دیگر، علی وقتی می بیند اگر بخواهد به خاطر احقاق حقش شمشیر بکشد. مرکز خلافت و قدرت اسلامی متلاشی می شود. و وحدت مسلمین بر باد می رود ، ناگزیر صبر می کند ، یک ربع قرن صبر می کند و با شرایطی و در وضعی زندگی می کند که دست احساس پرومته ی به زنجیر کشیده را در انسان به وجود می آورد . اما علی، به خاطر انسان ، این زنجیر را خود بر اندامش می پیچد. یک ربع قرن خاموشی از طرف روحی که همواره بی قرار است و از ده سالگی وارد نهضت اسلام شده ، به تعبیر خودش صبری با طعم احساس انسانی است که "خار در چشم و استخوان در گلو" است..." نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : امید صحاف زاده ] [ Weblog Themes By : omid ] |